نه آن که جان‌دزد بوده یا حالا کاهل شده باشند؛  نه.  آنها فقط از جنگی نابرابر و البته زخمی بازگشته‌اند.

وام بانکی

همشهری آنلاین-سحر جعفریان: از جدال با مورفین، خشخاش، برگ و گل‌های شاهدانه، کوکا، پتیدین و مت‌آمفتامین که هم زخم بر صورت و تن‌شان انداخته و هم تاب و توان و صبر وامیدشان را این طور کسر و نقص داده تا برای تک و تقلا کردن بازندگیِ بعد از نشئگی‌های مُفسد و خماری‌های مدام به قدری، یاری و اندکی، پشتیبانی نیاز داشته باشند. فرقی هم نمی‌کند این از جنگ و جدال برگشتگان، زن باشند یا مرد، تازه‌سن باشند یافرتوت و یا اصلا قصه و داستان زندگی‌شان در فراز باشد یا فرود. هر جنس و سنی داشته باشند، آنها تنها با یاوری‌های مادی ومعنوی، دوباره روال و معمولی می‌شوند. میانشان، کسانی اگرخوش‌بیار باشند، یاورِ نسبی و سببی‌شان (خانواده و دوستان) علی‌رغم برتابیدن مشقت‌های فراوان از هزاران راه رفته و نرسیده، طاقت، طاق نمی‌شوند و با ته‌مانده‌های که از صبرِ ایوبی برایشان باقی مانده، ستاره اقبال‌ آن از جنگ بازگشته خوش‌بیار را ازکوری به نور درمی‌آورند. این میان، یاوران دیگری هم هستند که عزم خود را برای بقای پاکی و آزادی از پلیدی و بندگی جزم کرده‌اند. دیگرانی مانند کارگزان سازمان بهزیستی در معاونتپیشگیری از آسیب‌های اجتماعی که فرصت توانمندسازی و اشتغال‌زایی که سفت و سخت‌ترین پیش‌نیاز در امان بودن ازوسوسه‌های افیونی است را در اختیار بهبودیافتگان قرار می‌دهند. هر چند که بهبودیافتگان، دسترسی به این فرصت را کم و گاهی سخت، نقد می‌کنند.

شرط اخذ تسهیلات؛ پاکی! | از 150 میلیون تا 300 میلیون تومان

سختی‌هایی برای دوباره معمولی شدن

حالا که از خواری آن همه تریاک‌کشی، متادون‌خوری، هروئین‌زنی، شیشه‌سوزی و نیز روز و شب‌های کارتن‌خوابی، کولی تجربه به گُرده انداخته، دستی به سبیلِ کم‌پشتش می‌کشد و کیفورِ دوباره روال و معمولی شدن خود می‌شود. اما همیشه هم سر کیف نیست. گاهی که هورمون دوپامین مغزش دچار کم و کسری‌های طبیعی دوران قطع قطعیِ مصرف مخدر می‌شود، وسوسه و ناامیدی و شاید کمی هم افسردگی سراغش می‌آید. حسی آزار دهنده که هر بار مهرداد به جان‌کندن از شرش خلاص می‌شود. جان‌کاه‌تر از خلاصی یافتن از آن، این است که بهبودیافتگان نمی‌دانند تا کی، جان برای کندنش دارند! با احساس و پیامدهای بعد از کنار گذاشتن اعتیاد نه فقط مهرداد که از ۱۲ سالگی با آتش زدن سیگار نصفه پدر به مواد دخانی و مخدر مبتلا شد که کسانی دیگر نیز دست در گریبانند؛ مانند رسول که در سال‌خوردگی هر چند دیرهنگام اما بالاخره به پاکی رسید یا دخترانی مانند نگار که قرص اعتیاد را از ترس درس و کنکور و یا به اصرار دوست بالا انداخته و یا حتی زنانی مانند مولود که گویی پای سفره عقد هم به همسر و هم به غولِ اعتیاد «بله» گفته بودند!

وام برای کار

آدم‌های جورواجور تراژدی اعتیاد بعد از پاکی و راهی جستن، پنجه در پنجه آن حس پیچیده و پوشیده (وسوسه مصرف) می‌اندازند. هر چه زمان می‌گذرد و پاکی آدم‌های این تراژدی، کهنه و قدیمی‌تر می‌شود در عوض احساسِ درهم آمیخته وسوسه و ناامیدی و افسردگی در برابرشان، تازه و نوتر از پیش سر بر می‌آورد و هر بار هم زودتر از قبل چنین تلقین می‌کند: « ترک کردی که چی بشه؟ الان چه کار خاصی انجام می‌دی که موقع معتاد بودنت، نمی‌تونستی انجام بدی؟ تخصص داری؟ اعتبار داری؟ کار داری؟ اصلا خیال کن همه اینا رو هم داشته باشی؛ کو حال؟» از این روست که اغلب‌شان برای ابدی شدن پاکی‌شان، سر از سازمان‌های مرتبط با حوزه آسیب‌های اجتماعی درمی‌آورند تا شاید بهره‌مندی از خدمات آنها، کمک و یارشان شود. برگه‌های امضا و مهر شده از کپی اسناد هویتی، معرفی‌نامه از کمپ، رونوشت درخواست و طرح پیشنهادی ویژه کسب و کار را چپانده میان پوشه‌ای مقوایی که رویش با ماژیک آبی نوشته شده: «پرونده وام». پله‌ها را یکی دوتا بالا می‌رود تا زودتر به اتاق مددکاریبرسد. مقابل اتاق، صفی از بهبودیافته‌گان دراز شده که بر چهره هر یک از آنها رد و یادگاری از اعتیاد نمایان است؛ پوست‌ کبود و چروک، لب‌های تیره، دندان‌های یک در میان افتاده و خراب، موهای کم و نازک.

کاچیِ وام ۱۵۰ میلیونی بهتر از هیچی!

مهرداد، انتهای صف، می‌ایستد به حرف‌های رسول که میانشان از همه سن و سال‌دارتر است، گوش می‌دهد: «همین که مدتیه هیچ مخدری لابه‌لای گلبول‌های سرخ و سفید خون‌تون، سُر و وول نخورده، ایول دارید. باقیش هم انشالله درست میشه. وام‌تون رو می‌گیرید و کاسبی راه می‌اندازید.» مهرداد بی‌حوصله و بلند غرولند می‌کند: «با انشالله و ماشالله گفتن که نه عیال، پامون وایمیسته نه صاحبخونه واحد اجاره می‌ده و نه بقال و نانوا نیگامون می‌کنن!» تعدادی دیگر از بهبودیافتگان نیز که آنجا در صف ایستاده‌اند خُلقی تنگ دارند. یکی‌شان پی حرف‌های مهرداد را می‌گیرد: «این همه بدو بدو و دوندگی برای وامی که شاید بدن شاید ندن!» یکی دیگر اما با رسولِ گرم و سرد روزگار چشیده، هم‌عقیده است: «کاچی به از هیچی؛ همین وامی که با این سود و کارمزد حداقلی می‌دهند خودش یک گره کوچک باز می‌کند.» صدای آقای مددکار از داخل اتاق شنیده می‌شود: « پسرم؛ جایی که شما رفتی ترک کردی اصلا قانونی و مورد تایید بهزیستی نبوده. این یعنی معرفی‌نامه‌ای که آوردی اعتبار ندارد و مدارک شما برای دریافت وام ۱۵۰ میلیون تومانی ناقص است...نفر بعد». هر ۱۰ دقیقه صف کوتاه‌تر می‌شود.

وام دهندگانِ سخاوتمند و وام گیرندگانِ گلایه‌مند

روی میز مددکار، سمت چپ پرونده‌های درخواست وام ۱۵۰ میلیون تومانی اشتغالزایی و ۳۰۰ میلیون تومانی کارآفرینی تلنبار شده. اغلب‌شان نقص‌هایی از مراجعه مددجو به بهزیستی خارج از استان محل سکونت یا استانی که ترک اعتیاد در آن به گواه معرفی‌نامه کمپی معتبر اتفاق افتاده است، عدم رعایت بازه زمانی یک تا ۵ سال از ترک اعتیاد تا درخواست وام و ضامن دارند که مددکار دیگری، مامور به رسیدگی‌شان شده‌است. سمت راست هم پرونده‌هایی کم تعداد به چشم می‌آیند که قرار است به زودی مبلغ وام به حساب صاحبانشان واریز شود تا با خرجش، کسب و کارهایی از تولیدی پوشاک، کیف‌دوزی تا تعمیرات موبایل راه‌اندازی شود. هر چند که بسیاری از وام‌گیرندگان گِله دارند: «مبلغ وام خیلی کمه. آخه با ۱۵۰ میلیون تومان چه کار می‌شه کرد جز اینکه کمی از مبلغ ودیعه کارگاه یا مغازه محسوب بشه. یه چرخ خیاطی برای تولیدی پوشاک الان ۵۰ میلیون تومنه! بگذریم از نخ و پارچه و کارگر.» «منیر حاتمی»، معاون پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی بهزیستی شهر تهران در این باره می‌گوید: « بودجه مربوط به وام‌های اشتغال‌زایی و کارآفرینی بهبودیافتگان هر سال با توجه به شرایط اقتصادی روز در حال افزایش است. همچنین سیاست‌های سازمان بهزیستی نیز بر سرمایه‌گذاری در حوزه پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی متمرکز است.»

کد خبر 891823
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار گزارش

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 2
  • روح‌الله اکبری IR ۲۱:۴۱ - ۱۴۰۳/۰۷/۲۷
    0 0
    با این پول فقط میشه یه ماه اجاره داد